سه شنبه ۲۴ تير ۱۴۰۴ , 15 Jul 2025
معاون اجتماعی سازمان نظام پزشکی و مدافع طب سنتی به مداخله غیرقانونی در درمان پاسخ دادند.
وقتی نسخه‌های سنتی درسرساز می‌شوند
به گزارش فانا، سال‌هاست که در ایران، تقابل میان طب نوین (مبتنی بر علم پزشکی مدرن و دانشگاهی) و طب سنتی (که اغلب بر پایه آموزه‌های کهن، تجربه‌های فردی و گاهی باورهای عامه استوار است) به یکی از بحث‌برانگیزترین موضوعات حوزه سلامت تبدیل شده است.

سال‌هاست که در ایران، تقابل میان طب نوین (مبتنی بر علم پزشکی مدرن و دانشگاهی) و طب سنتی (که اغلب بر پایه آموزه‌های کهن، تجربه‌های فردی و گاهی باورهای عامه استوار است) به یکی از بحث‌برانگیزترین موضوعات حوزه سلامت تبدیل شده است.

در حالی‌ که طب نوین تحت نظارت مستقیم وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی فعالیت می‌کند و پزشکان آن باید سال‌ها آموزش تخصصی ببینند و مجوز رسمی دریافت کنند، بسیاری از فعالان طب سنتی بدون داشتن مدرک پزشکی یا تاییدیه علمی وارد حوزه درمان می‌شوند. این گروه با عنوان‌هایی چون «درمانگر»، «حجامت‌کار»، «عطار»، یا «طبیب سنتی» فعالیت می‌کنند و برخی از آن‌ها حتی اقدام به درمان بیماری‌های پیچیده یا تجویز داروهای غیرمجاز می‌کنند.

سازمان نظام پزشکی همواره نسبت به این فعالیت‌ها هشدار داده و آن را «مداخله غیرقانونی در درمان» می‌داند؛ چرا که نبود نظارت علمی می‌تواند سلامت مردم را به خطر بیندازد. در مقابل، فعالان طب سنتی بر «سابقه چند هزار ساله»، «اعتماد مردمی» و «درمان‌های طبیعی» تأکید دارند و بعضی نیز از «بی‌توجهی دولت به میراث پزشکی ایرانی» گلایه‌مندند.

 محمد میرخانی، معاون اجتماعی و امور پارلمانی سازمان نظام پزشکی و مجید محمدی پژوهشگر حوزه طب سنتی مناظره‌ای در این حوزه داشتند.

از طب کهن تا جدید

میرخانی درباره چالش اصلی متولیان حوزه سلامت با طب سنتی می‌گوید: تعاریف واضحی در این باره وجود ندارد. اصولا اعتقاد داریم که به معنای واقعی طب سنتی و طب نوینی در کار نیست. به معنای عرفی شاید بتوان گفت طب سنتی، طب کهن، طب جدید و البته طب شیمیایی. اما در اصل طب یک چیز است و همواره در حال تکامل و پیشرفت. یعنی به نسبت گذشته خود حرکت رو به جلویی دارد. با این رویکرد هر چه که در گذشته بوده باید بازآزموده و اگر اشتباه و خطایی دارد کنار گذاشته شود. بیشترین معضل ما به خاطر فقدان قانون و قسمت دیگر آن فقدان بازوی اجرایی برای ضمانت قانون است که باعث این گرفتاری‌ها شده و عرضه نظارتی به معنای واقعی تهی است.

محمدی هم در پاسخ به سوالی درباره واژه مداخله‌گران غیرمجاز که درباره فعالان بدون مجوز در حوزه طب سنتی به کار می‌رود، عنوان می‌کند: واژه مداخله یا مداخله‌گر باید تفهیم شود. هر گروهی، هر عضوی، هر فردی یک کلمه را در چارچوب آنچه در سازمان یا سیستم خودش معنا پیدا می‌کند به کار می‌برد. اول باید ببنیم مداخله چیست؟ به طور خلاصه می‌توانم بگویم اطلاق واژه مداخله‌گر به برخی افراد که در حوزه طب سنتی کار می‌کنند را قبول ندارم. این مداخله نیست و بسیار پیچیده است. چرا مجوزی برای افرادی که در حوزه طب سنتی کار می‌کنند صادر نشده؟ مگر آئین نامه‌ای نوشته نشده اگر نوشته شده حق تداخل ندارد. ما نمی‌توانیم به این مقوله ورود کنیم چرا که آئین نامه‌ای وجود ندارد. اگر آئین نامه‌ای هست چرا اجرا نمی‌شود؟ اگر هم اجرا می‌شود مشکل کجاست؟ چه افرادی این آئین نامه را نوشته‌اند و چظور می‌توان آن را تکامل داد؟ اگر هم آئین نامه‌ای برای طب سنتی نوشته نشده بحث منتفی است؟ مانند چهارراهی است که در آن چراغ قرمزی وجود ندارد و نمی‌توان در اینجا پرسید چرا از چراغ قرمز رد شدید؟

طبابت بدون پروانه جرم است

میرخانی به یک فهرست ۵۲ نفره از فعالان غیرمجاز در حوزه طب سنتی هم اشاره می‌کند و می‌گوید: در سال ۱۳۳۴ در ماده سوم یکی از قوانین مصوب به صراحت عنوان شده هر کسی بدون داشتن پروانه طبابت که مرجع صدور این پروانه وزارت بهداری سابق و وزارت بهداشت امروز است، به انجام امور درمانی، پزشکی و داروسازی اقدام کند، مشمول مجازات می‌شود. در آن زمان برای این اقدام هم مجازات مالی و هم مجازات حبس تعیین شد. پس از انقلاب در سال‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹ یک اصلاحیه بر این قانون با رویکرد حبس‌زدایی به تصویب می‌رسد. مطابق این اصلاحیه جزای نقدی بیشتر شد. البته با توجه به تورم امروزی جزای نقدی دیگر جنبه بازدارندگی ندارد. با این حال این قانون به وضوح به این مساله اشاره دارد که هر فردی که پرونده طبابت نداشته باشد و اقدام به درمان کند، در حال انجام کار خطایی است و مجازات خواهد شد. به این مساله در قانون اشاره شده که فراتر از آئین نامه است.

محمدی در پاسخ به این نکته بیان می‌کند: در آخرین کتابی نگارش بخش طب سنتی و نگارش قوانین مربوط به آن به این مساله اشاره شد که این یک آئین نامه است و قانون نیست. این یک آئین نامه اجرایی است، اما سوال اینجاست که اجرا نمی‌شود؟

میرخانی هم درباره وجود آیین‌نامه در حوزه تعیین حدود فعالیت افراد شاغل در طب سنتی توضیح می‌دهد: متولی مجوزها در کشور ما، وزارت بهداشت است. این وزارتخانه طبق قانون به این مساله اشاره دارد افرادی اجازه فعالیت طبی دارند که مورد تایید باشند و شماره نظام پزشکی داشته باشند، شامل پزشک، داروساز، دندانپزشک، اپتومترریست و فیزیوتراپ. سایر افرادی که مجوز ندارند فاقد صلاحیت هستند. اگر هم صحبت‌های دیگری می‌شود این‌ها صحبت‌های نظری است و اگر هم طب سنتی یا طب ایرانی که وزارت بهداشت با این نام به متخصصان این حوزه اجزه فعالیت می‌دهد. این افراد دوره پزشکی عمومی خود را گذرانده‌اند و وارد دوره PHD پژوهشی طب ایرانی شده‌اند. این افراد در واقع به واسطه پزشک شدن‌شان اجازه فعالیت در حوزه طب ایرانی را دارند. غیر از آن افراد، مداخله‌گر به حساب می‌آیند. فرد غیرپزشک در ایران حق طبابت، تجویز و حتی توصیه هم ندارد. این‌که خیلی چیزها اجرا نمی‌شود یا سیاست جور دیگری بوده که به شکل درستی اجرا نشده نقدهایی به آن وارد است، اما چیزی که در ایران وجود دارد این است که افرادی که پزشکی خوانده‌اند اجازه طبابت دارند و مابقی مداخله گر به حساب می‌آیند.

طب سنتی را از ایران گرفتند

محمدی در ادامه این مناظره این سوال را مطرح می‌کند که آیا میرخانی طب سنتی را به آن مفهوم عام که در جامعه هست قبول دارد یا خیر و میرخانی پاسخ می‌دهد: من به عنوان فردی که اکنون جایگاه حقوقی در سازمان نظام پزشکی دارم چیزی را قبول دارم که علم پذیرفته است و مکانیسم علمی و سازو کار علمی داشته باشد. برای اینکه یک دارو برای یک بیمار تجویز شود، لازم است که پزشک بیمار و دارو را بشناسد و علت بیماری را بداند. بتواند بررسی کند که دارو کم‌خطر، بی‌خطر و موثر است و می‌تواند بیشترین نفع را برای درمان بیمار داشته باشد. پس از این بررسی باید دارو تحویز شود. این یک فرایند در سطح دنیاست و در کتاب‌ها و مقالات هم آمده است. اگر طب سنتی به معنای این باشد که بدون اینکه متخصصان این عرصه از نظر علمی آزموده شوند در این عرصه فعالیت کنند، فارغ از هر نامی که داشته باشد نمی‌توانیم به آن طب بگوئیم. طب سنتی به شکلی که در کشور ما وجود دارد را هنوز طب مکمل نمی‌توانم ارزیابی کنم. به خاطر اینکه خیلی گسترده است، سازو کار ندارد، تعریف درستی ندارد.

محمدی هم در ادامه بیان می‌کند: طب سنتی روش درمانی است که از قدیم تا به امروز وجود داشته است. هرکشوری از نظر طب سنتی طب خود را دارد، به عنوان مثال طب سوزنی متعلق به چین، آیورودا متعلق به هند و طب ایرانی هم متعلق به ایران است. ما اختلافی با هم نداریم. هدف ما این است که بگوئیم طب سنتی و مدرن دو برادرند که اجنبی بین آن‌ها فاصله انداخته و خودشان در حال استفاده از آن هستند. شما تاریخ پزشکی ایران نوشته سیریل الگود را بخوانید و ببینید چگونه طب سنتی را از ایران گرفتند. همین حالا هم بدن کشتی‌گیران خارجی جای بادکش ایرانی است. ما ۷.۲۰۰ سال تاریخ مدون داریم و اولین دانشگاه پزشکی به نام جندی شاپور در ایران تاسیس شد. طب سنتی و طب کلاسیک دو برادرند که تنها در ایران از هم جدا هستند. در کشورهای دیگر کسی که می‌خواهد مدرک پزشکی بگیرد در ابتدا باید طب سنتی یاد بگیرد اما در ایران مخالفت با طب سنتی زیاد است، به دلیل اینکه ما با تاریخ خود قهر هستیم.

او ادامه می‌دهد: داروهای شما غیر از این است که از گیاه درست می‌شود. این‌ها طبیعی و معدنی است و همان چیزهایی است که در قدیم درست و از آنها استفاده می‌شده است. بنابراین ادامه طب سنتی است،

میرخانی اما پاسخ به این اظهارات می‌گوید: من طب سنتی و طب مدرن را دو برادر نمی‌دانم. یک نفر می‌دانم که گذشته، حال و فردایی دارد. امروز در قبال پیشرفت‌هایی که داریم شاید در ۵ سال آینده همین طب عرفی هم طب سنتی تلقی شود و این به معنای تکامل علم است. اما اینکه طب سنتی و مدرن با هم اختلاف دارند را متوجه نمی‌شوم. ما از گذشته مسیری را طی کرده‌ایم و اکنون نیز حرکت رو به جلو داریم. مشکل اینجاست که من برای بیماری که امروز پدیدار شده و در سده‌های گذشته نبوده، می‌خواهم راه حلی را استفاده کنم که در سده‌های گذشته وجود داشته است. ما در پزشکی مدرن به شکل علمی آزمودن را پای کار آورده‌ایم. کلیت ماجرا هم این است چیزی که قابلیت مشاهده نداشته باشد را نمی‌توانیم به عنوان حقیقت علمی بپذیریم.

ادعاهای مرگبار

میرخانی دفاع از طب سنتی را مثل پیشنهاد تاسیس وزارت دفاع سنتی برای مدیریت جنگ‌های امروز عنوان می‌کند و می‌گوید: اینکه عده‌ای تصمیم می‌گیرند چیزی که مقبول جریان خودشان است وارد نظام حکمرانی کشور کنند، می‌تواند پیامدهای فسادانگیزی به دنبال داشته باشد. چرا که ورود برخی چیزها بدون پشتوانه علمی سوالاتی را ایجاد خواهد کرد که پاسخ دادن به آن‌ها نیازمند تسلط بر آن حوزه و ماجراست. این قانون که کسی که مجوز و پروانه پزشکی ندارد و نباید اقدامات درمانی انجام دهد را من به عنوان یک مسئول نمی‌توانم عوض کنم. اکنون مشکل اصلی ما راهبرد قانونی است. در دفاع از طب سنتی هم باید این مثال را بزنم که تیروکمان، منجنیق و شمشیر و نیزه از ملزومات روزگار گذشته و امروز برای چنگ از پهپاد، موشک سلاح‌های خاص، سلاح‌های تاکتیکی، سلاح‌های متعارف، سلاح‌های غیر متعارف، استفاده می‌شود. آیا می‌توانیم در این دوره بگوییم که مسوولان وزارت دفاع، با منجنیق، نیزه، شمشیر جنگ را شروع و دفتر دفاع سنتی را در وزارت دفاع درست کنند.

او تاکید می‌کند: با چنین تصوری اولین حرفی که به من خواهند زد این است که شما خائن هستید و در صدد تضعیف کشور در برابر دشمن هستید. به همین دلیل باید مراقب باشیم که پدیدار کردن طب سنتی یا طب مکمل که شاید درجاتی از آن را سازمان جهانی بهداشت هم قبول داشته باشد، به قیمت از بین رفتن ساختار درمانی کشور تمام نشود. برخی تبلیغاتی که با ادعای طب سنتی در فضای مجازی صورت می‌گیرد، تیشه به ریشه نظام سلامت و نگران‌کننده است و یک مثال آن دعوت کردن مردم به واکسن نزدن است.

میرخانی ادامه می‌دهد: از طبی که مدعی اسلامی بودن دارد اما هیج ربطی به اسلام ندارد ادعاهایی مطرح می‌شود که درباره بیمار قلبی و باز شدن عروق به جای توصیه به مصرف داروی ضد انعقاد خون دعوت به خوردن سیر و سرکه می‌کنند و می‌گویند بیماران داروهایشان را کنار بگذارند. اگر پزشک مرتکب اشتباه یا چنین توصیه‌های مرگباری شود از آنها شکایت می‌شود و به دادگاه می‌روند. اما این نظارت بر حکیم طب سنتی که مدعی درمان فلان بیماری است وجود ندارد.

محمدی در واکنش به این اظهارات عنوان می‌کند: مثالی زدند درباره اینکه با تیرو کمان به جنگ برویم و از کشور دفاع کنیم، این یک قیاس مع‌الفارغ است. این را می‌توانیم یک مدل دیگر بیان کنیم. بگوئیم در زمان تیرو کمان جنگ‌ها مردانه بود و یک نفر در مقابل یک نفر. اکنون اگر به کودک ۱۵ ساله هم بگویند این دکمه را بزن در نتیجه زدن یک دکمه احتمال دارد ۲۰۰۰ نفر جان خود را از دست بدهند. پس اگر بخواهید این را به عنوان یک مثال برای طب به کار ببرید. قیاس مع‌الفارغ است.

او ادامه می‌دهد: اینکه هیچ تحقیقاتی در زمینه طب سنتی صورت نمی‌گیرد به این دلیل است که به طب سنتی پروبال ندادند تا حجامت یا زالو را اثبات کند. چرا باید زالویی که در کتاب طب ابن سینا آمده را اثبات نکنیم. چرا فرانسه باید معتبرترین کتاب را درباره زالو بنویسد؟ چرا باید در دانشگاه‌های کانادا درباره زالو مطب بنویسند. اما در ایران می‌خواهیم تحقیق کنیم مجوز نمی‌دهند. چرا پروفسور اکبرزاده با ۹۰ سال سن باید ۷۰ سال دنبال مجوز برود یک دارویی را ثبت کند. اگر مجوز داده نمی‌شود و در این باره شما مقصر هستید.

اگر زالودرمانی فایده دارد، اثبات کنید

میرخانی در پاسخ به این ادعا بیان می‌کند: اگر زالو فایده‌ای دارد و می‌توانید ثابت کنید، ایرادی در این مساله وجود ندارد. یعنی اگر کشورهایی مثل فرانسه، آمریکا یا کانادا در مجلات معتبر علمی چنین مطالعاتی را منشتر کرده باشند، در ایران هم می‌توان از آن استفاده کرد. مساله اینجاست که فعالان طب سنتی به معنای عرفی ادعاهایی دارند که باید ثابت شود و ما نباید آنها را ثابت کنیم. دوستان می‌خواهند درمان‌هایی را انجام دهند که مراحل آزمایشگاهی را طی نکرده و فقط در این باره ادعاهایی مطرح می‌شود. چرا باید جان انسان‌ها را به خطر بیندازیم در حالی که این ادعاها حتی تست انسانی هم طی نکرده‌اند.

معاون اجتماعی سازمان نظام پزشکی به این موضوع هم اشاره می‌کند که به دفعات بیمارانی را دیده که به دلیل زالودرمانی به قطع رسیده‌اند. او به شیرین بیان به عنوان یکی از درمان‌های طب سنتی هم اشاره می‌کند و می‌گوید: این گیاه می‌تواند بسیاری از دردهایی که به دلیل ترشح اسید ایجاد می‌شوند را کم کند اما شیرین‌بیان همزمان می‌تواند دو آنزیم بدن را غیرفعال کند. مصرف طولانی‌مدت آن هم می‌تواند باعث فشار خون شود یا حتی درجاتی از ابهام جنسیتی را در نوزادی که مادر این گیاه را مصرف کرده ایجاد کند. به همین دلیل باز هم تاکید می‌کنم دوستانی که مدعی طب سنتی و هرگونه طبی غیر از طب رایج کشور هستند برای ادعاهایشان باید مدرک داشته باشند.

داروهای شیمیایی هم عوارض دارند

محمدی در پاسخ به نکات مطرح شده از سوی معاون اجتماعی سازمان نظام پزشکی بیان می‌کند: اگر عوارضی درباره درمان‌های سنتی مطرح می‌شود، داروهای شیمیایی هم بدون عوارض نیستند. در این باره اگر ما خواهان انجام آزمایش‌های علمی هستیم باید این فرصت در اختیار ما قرار بگیرد. بهتر است یک کارگروه در این باره تشکیل شود و همکاری ما هم در این کارگروه شکل بگیرد. در وزارت بهداشت ما را به عنوان دشمن می‌شناسند و شما به عنوان دوست پادرمیانی کنید که این مساله انجام شود.

میرخانی در واکنش به این مساله بیان می‌کند: به هیچ عنوان در ایران اراده‌ای وجود ندارد که در حوزه مطالعات ممنوعیتی ایجاد کند. به میزان قابل توجهی داروهای گیاهی داریم که در بازار توزیع می‌شوند و مراحل آزمایشی را به خوبی طی کرده‌اند. من نمی‌توانم از سمت وزارت بهداشت قول بدهم اما می‌دانم همکاری‌های لازم در این زمینه انجام می‌شود.

چه کسی پاسخگوی آسیب به بیماران طب سنتی است؟

محمدی در ادامه در پاسخ به این سوال که فعالان طب سنتی بدون مجوزهای قانونی مشغول فعالیت هستند و اگر بیمار آسیبی ببیند، چه نظارتی در این باره وجود دارد، بیان می‌کند: من در ابتدای صحبت‌هایم عرض کردم که اگر در یک چهارراه چراغ قرمزی نصب نشود، قانون هم اجرا نخواهد شد. در این باره بهتر است وزارت بهداشت به آیین‌نامه‌ای که خودش نوشته عمل کند و در آن صورت است که می‌توانند ما را به عنوان طب سنتی محاکمه یا مجازات کنند.

میرخانی هم در پاسخ به همین سوال عنوان می‌کند: یک نکته مهم این که هرگونه اقدام طبی که توسط افراد فاقد صلاحیت و بدون مجوز وزارت بهداشت به معنای مداخله‌گری است و برای آن جرم‌انگاری شده است. در حال حاضر در بحث تعزیرات این افراد چیزی در کمترین حالت چیزی حدود ۵۸۰ میلیون تومن جریمه می‌شوند. ما یک لیست ۵۲ نفره از مداخله‌گران حوزه سلامت منتشر کردیم که پشتوانه حقوقی هم دارد. در گذشته اتفاق‌هایی در عطاری‌های ما می‌افتاد و چندان به معنای مداخله نبود. یعنی آنها به شکل سنتی کار آبا و اجدادیشان را انجام می‌دادند. اما اکنون این افراد در شبکه‌های مجازی تبلیغات و ادعاهای بزرگی را مطرح می‌کنند. یکی از این افراد در صدا و سیما تریبون دارد و یک ادعای عجیب را هم مطرح کرده است.

او ادامه می‌دهد: در کمپین نه به تصادف واقعا این فرد ادعا کرد که فرد دچار مصدومیت را اگر بین انگشتش خراش بدهیم نمی‌میرد یا در جنگ ۱۲ روزه در شبکه اصلی ادعا می‌کرد که با خوردن برخی چیزها شجاعت زیاد می‌شود. این یعنی فاجعه، در حالی که ما پزشکان بسیاری در کشور داریم و می‌توانند در این شرایط تریبون داشته باشند. آنها به چنین افراد غیرقانونی آنتن می‌دهند و ما باید ثابت کنیم که چنین ادعاهای مبنای علمی ندارد و غیرقانونی است.

محمدی در ادامه به مخالفت فعالان طب سنتی با چنین ادعاهایی اشاره می‌کند و می‌گوید: باید مرجعی به طب سنتی رسیدگی می‌کند از خود فعالان این حوزه باشد. جریان طب سنتی اشتباه نیست و نباید اشتباه یک شخص را به آن مرتبط دانست. یک سوال هم باید مطرح کنم این است که پزشکان رسمی طب ایرانی و سنتی که مورد تایید وزارت بهداشت هستند، از کجا این مدرک را گرفته‌اند. یک کتاب در حوزه طب سنتی منتشر شده که نوشته ۴ عضو هیات علمی معتبرترین دانشگاه‌های پزشکی ایران هستند و به چاپ ۲۳ هم رسیده است. ما این کتاب را خواندیم و پر از ایراد است. این کتاب نشان می‌دهد که این افراد اصلا از طب سنتی چیزی نمی‌دانند و در جامعه خدمات ارائه می‌کنند و به اسم طب سنتی تمام می‌شود.

آگاه باشید

محمدی در صحبت‌های پایانی با تاکید بر این که اکنون طب سنتی به جایگاهی رسیده که وزارت بهداشت سازمان غذا و دارو روی آن زوم کرده‌اند، بیان می‌کند: اگر طب سنتی ضعیف بود قطعا شاهد چنین واکنش‌هایی نبودیم. ما هم دست روی دست نگذاشته‌ایم و در حال تحقیق و انتشار کتاب و مقاله هستیم. یک خواسته هم از وزارت بهداشت داریم و این که آیین‌نامه‌ خودشان درباره ما را اجرا کنند.

میرخانی هم در جمع‌بندی پایانی برنامه عنوان می‌کند: به تمام عزیزانی که علاقمند به حیطه طب سنتی هستند باید عرض کنم مردم کشور ما گاهی دچار فریب می‌شوند. فعالان طب سنتی ذوق هنری و ادبی دارند و زمانی که با مردم صحبت می‌کنند این این ذوق جذاب‌تر هم می‌شود. خواهش من این است که مردم کمی آگاه‌تر باشند. ممکن است در حوزه پزشکی هم مشکلاتی وجود داشته باشد، مثل بروز خطای پزشکی، زیرمیزی گرفتن، نبود دستگاه‌های پوز در مطب‌ها یا نداشتن اخلاق خوب در برخی پزشکان اما توجه داشته باشید که پزشک به علم پزشکی آگاه است اما در ماجرای طب سنتی چیزی که به وفور دیده میشه افرادی هستند که به به امور بدن آگاهی ندارند. مردم نباید جان خودشان را با این شرایط به خطر بیندازند. 
منبع : همشهری آنلاین
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی


آخرین عناوین
شرکت های برگزیده