سرپرست مرکز بهداشت کیش گفت: دولت باید به تکالیف خود در قبال درمان مردم کیش عمل کند.
خبرنگار فانا با دکتر محمدرضا رضانیا سرپرست مرکز بهداشت کیش درباره آخرین وضعیت بهداشت و درمان کیش از گذشته تا حال و آینده گفتوگویی مفصل انجام داده که به شرح زیر است:
لطفا در ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید.
محمدرضا رضانیا هستم، متولد سال ۱۳۴۹ در شهر آباده استان فارس. دانشآموخته رشته پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی شیراز، فارغالتحصیل سال ۱۳۷۴. طرح خود را در استان هرمزگان گذراندم. ابتدا مدتی در یکی از روستاهای شهرستان حاجیآباد و سپس از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰ در جزیره قشم بودم. از سال ۱۳۸۰ تاکنون هم در جزیره کیش هستم؛ بنابراین حدود ۲۵ سال است که در جزیره کیش کار میکنم.
چه شد به کیش آمدید؟
فلسفه آمدن من به جزیره کیش این بود که در منطقه آزاد کیش، شاخصهای توسعه در سایر بخشها پیشرفت کرده بود اما از نظر بهداشتی، شاخصها پایین بود. کیش در آن زمان، یک مرکز بهداشتی و درمانی روستایی زیر پوشش بندر لنگه بود. براساس قوانین مناطق آزاد، اداراتی که در این مناطق قرار دارند، باید استقلال کاری داشته باشند و مدیران آنها توسط عالیترین مقام اجرایی آن دستگاه انتخاب شود و چون اینجا زیر پوشش بندر لنگه بود، منطقه آزاد از وزیر وقت بهداشت درخواست کرد که اینجا توسعه یابد.
مرکز بهداشتی و درمانی روستایی کیش را در سال ۱۳۸۰ با ۱۸ نفر پرسنل تحویل گرفتم و از همان سال روند توسعه را شروع کردیم. در سه دوره ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۶، ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲ و از پاییز ۱۴۰۳ تاکنون، در مجموع به مدت ۱۷ سال سرپرست مرکز بهداشت کیش بودهام. در این دوران، ابتدا مرکز بهداشتی و درمانی روستایی کیش به مرکز بهداشت و درمان مستقل زیر نظر رئیس دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان تبدیل شد. سپس مرکز توسعه سلامت شد که ساختاری ویژه داشت چون جزیره کیش از نظر تقسیمات کشوری، بخش محسوب میشود و سازمان امور استخدامی کشور و وزارت بهداشت نمیتوانستند چارت شبکه بهداشت به آن بدهند؛ بنابراین چارتی توسط ما و معاونت توسعه دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان به وزارت بهداشت پیشنهاد و تائید شد و اینجا، مرکز توسعه سلامت شد. اینجا تا یک سال قبل، مرکز توسعه سلامت بود و سپس به مرکز بهداشت کیش تبدیل شد که در حال حاضر ساختار مرکز بهداشت شهرستان را دارد اما به این دلیل اینکه اینجا بیمارستان دولتی نداریم و در عین حال به عنوان نهاد حاکمیتی وظایف نظارت بر حوزه درمان مانند دارو، تجهیزات پزشکی، بیمارستانها، مطبها و داروخانهها را داریم، چارت باز هم در حال تغییر است تا در قالب مرکز بهداشت اما با بخش نظارتی اضافهتر در حوزه درمان و تخصصی غذا و دارو به فعالیت خود ادامه دهیم. حدود یک ماه پیش پیشنهاد اصلاح چارت به این شکل داده شده است که وزارت بهداشت هم با آن موافقت کرده و کار در حال انجام است. کیش، تنها بخشی در کشور است که مرکز بهداشت مستقل دارد.
وضعیت بیماریهای واگیر در کیش چطور است؟
سال ۱۳۸۰ که به جزیره کیش آمدم، بیماریهای واگیر مانند مالاریا مشکل اساسی بودند. آن زمان جزیره کیش حدود ۱۸ هزار نفر جمعیت و سکنه بومی و غیر بومی داشت و سالانه حدود ۲۶۰ بیمار مالاریایی مثبت داشتیم. همچنین میزان ابتلا به بیماریهای منتقله از آب و غذا زیاد بود. در کنار توسعه ساختار مرکز، جذب نیرو، آموزش و راهاندازی واحدهایی که مرکز بهداشتی و درمانی روستایی نداشت، روی کنترل بیماریهای واگیر در جزیره متمرکز شدیم و طی دو سال موفق به قطع انتقال بومی مالاریا با استفاده از روشهای بیولوژیک شدیم. در زمینه سلامت آب و مواد غذایی هم کارهای زیادی انجام شد چون جزیره کیش یک منطقه توریستی بود و تضمین سلامت مواد غذایی برای جذب مسافران ضروری بود.
وضعیت گردشگری و جذب گردشگر جزیره کیش در سال ۱۳۸۰ چطور بود؟
آن زمان سفر به کیش زیاد انجام میشد اما عمده سفرها گردشگری نبودند. بیشتر در قالب خریدهای با برگه سبز و خرید کالا بود، یعنی هر کسی که به جزیره میآمد، عمدتا برای خرید میآمد و در حوزه توریستی کار زیادی نشده بود. هتلهای خوب هم در جزیره وجود نداشتند. روند اصلی توسعه جزیره تقریبا از دهه ۸۰ خیلی سرعت گرفت و زمینه توریستی شدن جزیره فراهم شد. البته توسعه کیش فراز و نشیبهایی هم داشته است. مدتی سرمایهگذاری در بخش توریستی کُند شد اما متوقف نشد. در حال حاضر راهبرد اصلی جزیره کیش، گردشگری است. البته صنایعی هم در حوزههای سلامت و پزشکی مانند داروسازی، تجهیزات پزشکی و آرایشی و بهداشتی در جزیره کیش ایجاد شدهاند، مانند شرکت همانندساز بافت، کیش مدیفارم، شرکت تولید ست دیالیز و شرکتهای آرایشی و بهداشتی. از سال ۱۳۸۰ به بعد با استقلال مرکز بهداشت کیش، تکمیل شدن کادر تخصصی آن و اختیاراتی که سازمان غذا و دارو وقت (آن زمان معاونت غذا و دارو وزارت بهداشت) به مناطق آزاد در زمینه نظارت بر مواد خوراکی و آشامیدنی و آرایشی و بهداشتی داد که در حال حاضر با استاندارد تلفیق شده است، سیستم نظارتی مرکز بهداشت تقویت شد. در نتیجه رشد شاخصهای بهداشتی کیش آغاز شد تا جایی که مثلا در مورد مالاریا از سال ۱۳۸۲ تاکنون، انتقال بومی آن قطع شده و موردی از ابتلای ساکنان جزیره به این بیماری ثبت نشده است و موارد ابتلا صرفا مربوط به اتباع بیگانه یا افرادی بوده که از سایر نقاط آلوده کشور به جزیره آمدهاند.
در مورد پشه آئدس و بیماری تب دنگی وضعیت چطور است؟
کشف پشه آئدس در سال ۱۴۰۲ اتفاق افتاد. اواخر ۱۴۰۲ نخستین نقطه آلوده، بندرگاه کیش بود. البته قبل از آن در سال ۱۳۹۸، آئدس حتی در منطقه شهری بندرعباس کشف شده بود. در ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ هم در بندر لنگه وجود داشت. بعد چارک آلوده شد و چون تردد شناوری زیادی از چارک به کیش داشتیم، نقاط پرخطر را چک میکردیم تا اینکه در بندرگاه تجاری کیش، یک کانون آلوده را کشف کردیم و الان آئدس جزو زیست بوم ما شده است. با این وجود، طی چند سال گذشته تاکنون حتی یک مورد ابتلا به بیماری تب دنگی هم در جزیره نداشتهایم این در حالی است که تردد از مناطق آلوده مانند امارات، بندرعباس و بندر لنگه به کیش وجود داشته است. بنابراین کانونهای پشه آئدس را در کیش کشف کردهایم اما هیچ موردی از ابتلا تاکنون کشف نشده است. بههرحال جزیره کیش به دلیل ترددهای زیادی که با بندرعباس دارد، همواره در معرض خطر بوده و ممکن است یک فرد آلوده وارد جزیره شود. در راستای مقابله با آئدس، پیرو سند ملی پدافند غیرعامل کشور که تکلیف کلیه دستگاههای اجرایی شد، در منطقه آزاد کیش هم قدمهای خوبی برداشته شد. در حال حاضر یک تیم حدودا ۱۱، ۱۲ نفره از تخصصهای مختلف در حال انجام کارهای علمی مقابله با آئدس در جزیره هستند. همچنین در زیرگروه شورای سلامت جزیره که رئیس آن مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش است، کمیته آئدس تشکیل دادیم که تصمیمگیریهای بین ارگانها در آنجا انجام و ابلاغ میشود. خوشبختانه امسال وفور پشه نسبت به سال گذشته خیلی کمتر بوده و البته شرایط اقلیمی هم خیلی کمک کرده و بارندگیهای امسال خیلی کمتر بوده است. مشکل جزیره کیش در ارتباط با تب دنگی و بیماریهای مشابه آن، عمدتا منابع آب خانگی، پمپهای آب و درین سیستمهای خنککننده است که آب آنها بیرون جمع میشود که مکانهایی مناسب برای تجمع و تخمریزی پشه آئدس هستند.
وضعیت سایر بیماریهای واگیر در جزیره چگونه است؟
مشکل خاصی در خصوص سایر بیماریهای واگیر نداریم.
دوران کرونا چطور بود؟
سه سال درگیر کرونا بودیم.
تصور من این است که جزیره کیش با توجه به دوری از سرزمین اصلی و ایزوله بودن، چندان درگیر کرونا نشد. آیا این تصور درست است؟
کاش میگفتید به دلیل عملکرد خوب پرسنل بهداشتی، درگیری چندانی با کرونا در جزیره رخ نداد. ما دو ماه قبل از اعلام ورود کرونا به کشور شود، یعنی دی ماه ۱۳۹۸ نخستین جلسه شورای اداری را در جزیره کیش با موضوع کرونا به دستور مدیرعامل سازمان تشکیل دادیم.
دو ماه قبل از ورود کرونا به کشور؟!
بله. ۱۶ دی ماه ۱۳۹۸. چون در کیش تردد اتباع چینی را که برای شرکتهای نفتی کار میکردند، داشتیم و در معرض خطر بودیم؛ بنابراین از ۱۶ دی ماه که اپیدمی گسترده در چین شروع شد و بیماری در حال افزایش بود، قرنطینه ۱۴ روزه را برای افراد خارجی برقرار کردیم. آن زمان هنوز در ایران قرنطینه وجود نداشت. با توجه به تجربه سارس، میدانستیم که ویروس کرونا به راحتی وارد کشور میشود؛ بنابراین از دی ماه ۱۳۹۶ اقدامات لازم را انجام دادیم و پروتکلهای مربوطه را نوشتیم. اقتصاد جزیره کیش مبتنی بر گردشگر است و اگر گردشگر وارد جزیره نشود، کیش با مشکل اقتصادی مخصوصا در بخش اقتصادهای خرد مواجه میشود. عمده افراد در کیش، بازاری و مغازهدار هستند و همچنین با وجود هتلها، رستورانها، مراکز تفریحی و غیره، اگر مسافر نباشد، نابود میشوند. از دی ماه ۱۳۹۸ در مرکز بهداشت، تیمی تشکیل شد و الگوهای کشورهایی را که اعلام اپیدمی کرده بودند، بررسی کردیم. با توجه به گردشگری بودن جزیره و تردد زیاد مسافر، الگویی را برای جزیره کیش طراحی کردیم و پروتکلها را برای بخشهای مختلف مانند هتلها، رستورانها، مراکز تفریحی و غیره نوشتیم؛ بنابراین وقتی که در ۸ اسفند ماه اعلام رسمی ورود بیماری کرونا به کشور و وجود کرونا در کشور تائید شد، غافلگیر نشدیم. ستاد کرونا در جزیره کیش متشکل از روسای تمام ادارات و ارگانها بود. جوامع صنفی مانند جامعه هتلداران، جامعه رستورانداران و جامعه بازاریان هم چون ذینفع تصمیمات ستاد کرونا بودند در ستاد حضور داشتند. باید تعادل را بین سلامت و اقتصاد در جزیره رعایت میکردیم، وگرنه همانطور که کرونا آدم میکشت، اقتصاد هم میتوانست منجر به ورشکستگی و خودکشی افراد شود. ریاست ستاد بر عهده مدیرعامل سازمان و دبیری و کارهای کارشناسی بر عهده من بود. سعی میکردیم پیشدستانه در مقابله با کرونا عمل کنیم. اولین تصمیم درباره عید نوروز پیشرو بود. براساس آمار رزرو هتلها و چارتر پروازها تخمین میزدیم که ۲۵۰ هزار مسافر در ایام نوروز از ۲۰ اسفند تا ۲۹ فروردین به کیش بیایند. ۱۹ اسفند ماه با شهامت مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش تصمیم گرفته شد که با وجود همه فشارهایی که در کشور وجود داشت، مبنی بر اینکه سفرهای نوروز لغو نشوند و مردم به مسافرت بروند و کرونا مشکل حادی نیست اما با توجه به پتانسیل درمانی جزیره که یک بیمارستان ۶۴ تختخوابی غیرمجهز به بخشهای ایزوله برای بستری بیماران کرونایی داشت، تصمیم گرفتیم لاکدان کنیم و مدیرعامل سازمان پیشنهاد ما درباره لاکدان پذیرفت. جوامع صنفی هم در کنار ما قرار گرفتند و این پیشنهاد را پذیرفتند، با وجود اینکه عید نوروز دورانی است که جوامع صنفی باید با ورود مسافر هزینههای خود را طی آن جبران کنند اما کنار ما قرار گرفتند و کمک کردند. لاکدان شروع شد. بعد از آن، مخالفتهایی از تهران شروع شد مبنی بر اینکه کیش اجازه لاکدان ندارد و لاکدان کیش خلاف دستورات دولت است. بالاخره پایتخت را قانع کردیم که با سه دستگاه ونتیلاتور نمیتوانیم ۱۰۰ بیمار را بستری کنیم.
بنابراین کیش اولین شهر لاکدان ایران در دوران کرونا بود؟
بله، شهرهای دیگر بعد از کیش لاکدان شدند. ما ۱۹ اسفند ماه اعلام لاکدان کردیم و پروازها و تردد شناورها را قطع کردیم. صرفا پنج پرواز از پنج شهر کشور برای کارکنان نظامی، کارکنان دولتی و کسانی که حضورشان در جزیره اجباری بود، انجام میشد، آن هم با احراز هویت و ثبت در سامانههایی که از قبل طراحی شده بودند. عید نوروز را به صورت کنترل شده، گذراندیم و به ۲۰ فروردین ماه رسیدیم. از ۲۰ فروردین ماه به تدریج لاکدان برداشته شد و پروازها به حالت عادی بازگشتند. البته افراد باز هم با احراز هویت و ثبت در سامانه وارد کیش میشدند. در صورت کشف بیمار هم فعالیتهای قرنطینهای بسیار محکم اجرا میشد. بهترین نقاهتگاه ایران را برای بیماران کرونایی ایجاد کردیم. هتل ارم را به خدمت گرفتیم و هر بیماری که مشکل داشت را در هتل ارم مستقر میکردیم و سازمان منطقه آزاد کیش بنا به سفارش ما و رژیم غذایی که تعیین میکردیم، برای بیماران غذای رایگان تهیه میکرد. در هتل، تیمهای پزشکی و پرستار مستقر بودند. نقل و انتقال بیماران کرونایی در سطح شهر از بیمارستان به خانه و برعکس، توسط خودروهایی بود که خودمان تجهیز کرده بودیم و اجازه نمیدادیم بیماران وارد ناوگان حملونقل عمومی شوند. بسیج هم کنار ما بود و با ایجاد هشت قرارگاه، کنترل قرنطینه خانگی را بر عهده گرفت. بیمار وقتی میخواست به خانهاش برود، وضعیت بهداشتی خانه او را بررسی میکردیم. اگر خانه، اتاق برای ایزوله بیمار نداشت، اجازه نمیدادیم به خانه برود. یا اگر بیمار، سرباز بود اجازه نمیدادیم برای استراحت به خوابگاه برود و آنها را در هتل مستقر میکردیم. در هتل ارم در مجموع به بیش از ۵۰۰۰ بیمار خدمات دادیم. به مدت چند ماه، خدمات درمانی بیماران کرونا حتی بستری و تمام هزینههای اقامت هتلی با دستور مدیرعامل سازمان رایگان شد. در کل دوره کرونا حدود ۱۲۲۰۰ بیمار شناخته شده با تست داشتیم. یک ماه لاکدان بودیم و حدود ۱۵ روز هم مسافر با کنترل وارد کیش میشد و در ادامه ورود به کیش با رعایت پروتکلهای سختگیرانه آزاد شد. در زمینه مرگومیر بیماران کرونایی از کل مواردی که تست آنها مثبت شده بود، شاخص کشوری ۲ درصد بود. این شاخص در کشورهای منطقه، ۲.۲ و در جزیره کیش، نیم درصد بود. اینکه گفتم چرا نمیگویید این دستاورد به دلیل زحمات پرسنل بهداشتی بوده، به همین دلیل است.
به اعتراف جامعه بازاریابی، هتلداران و رستورانداران تابستان ۱۳۹۹، یعنی درحالیکه هنوز یک سال از بروز کرونا در کشور نگذشته بود، جزیره کیش یک فصل مسافری شلوغتر از عید نوروز را طی کرد. آن زمان، تنها منطقه سفید کشور بودیم که اجازه دادند هر چقدر مسافر هست، به کیش بیاید. در حال حاضر مرکز بهداشت کیش ۱۰۸ نفر پرسنل دارد اما آن موقع حدود ۱۰۰ نفر پرسنل داشتیم که شبانهروز و بدون وقفه درگیر کرونا بودند. تابستان ۱۳۹۹، یک فصل گردشگری خیلی خوب برای جزیره رقم خورد و اقتصاد در معرض شکست آن جان گرفت. درحالیکه تجمع در بسیاری از مناطق کشور ممنوع بود اما در کیش با رعایت پروتکلها کنسرت برگزار کردیم، البته نه در محیط بسته بلکه کنار ساحل و با فاصلهگذاری و رعایت پروتکلها. با همه این اقدامات شاخص مرگومیر ناشی از کرونا در کیش فقط نیم درصد شد. از ۱۲۲۰۰ بیمار، ۱۲۰۰ نفر در بیمارستان بستری شدند و در مجموع با احتساب مسافرانی که مبتلا بودند و به کیش آمدند و اینجا فوت شدند، در مجموع فقط ۶۱ فوتی ناشی از کرونا داشتیم. مثلا یک نوزاد سه روزه داشتیم که با وجود ابتلا در جای دیگر وقتی به جزیره آمد، اینجا فوت شد و جزو مرگومیرهای جزیره محسوب شد. همچنین مسافری داشتیم که در دریا غرق شد اما چون باید از تمام اجساد نمونه کرونا میگرفتیم تا اگر مثبت بود با پروتکل دفن میکردیم، جزو آمار مرگومیر کرونا لحاظ شد. سه، چهار مورد مرگ هم در اثر سوانح دیگر مانند تصادف و غرقشدگی داشتیم که علت تامه مرگ، کرونا نبود اما جزو آمار کرونا محاسبه شدند. با احتساب همه این موارد، در مجموع ۶۱ بیمار فوتی کرونایی داشتیم که ۱۹، ۲۰ نفر از آنها، اهالی جزیره نبودند و مسافر بودند. چند نفر دیگر هم به علل دیگر فوت کردند اما تست جسد آنها مثبت شد و جزو آمار مرگهای کرونا محاسبه شدند. در دوران کرونا باید تعادل بین سلامت و اقتصاد را رعایت میکردیم و چارهای هم نداشتیم. ما افرادی را داشتیم که در دوران کرونا به دلیل مشکلات کسبوکارها و ورشکستگی اقتصادی و افسردگی ناشی از این مشکلات دست به خودکشی زدند.
مهمترین دغدغه فعلی شما به عنوان مسوول اصلی بهداشت چیست؟
مهمترین دغدغه فعلی، تب دنگی و پشه آئدس است. خوشبختانه در حوزه امنیت و سلامت مواد غذایی و وضعیت بهداشتی رستورانها و هتلها، وضعیت کیش خوب است. در عین حال، ورود مسافران بینالمللی به کیش در حال افزایش است. از تاجیکستان، عمان، امارات و عراق به کیش پرواز داریم. اگر نتوانیم در آینده شاخصهای بهداشتی، امنیت غذایی و سلامت و بهداشت محیط کیش را حفظ کنیم و ارتقا دهیم، کافی است اینجا یک اپیدمی بیماریهای منتقله از آب و غذا رخ دهد یا یک آلودگی مواد غذایی در یک رستوران رخ دهد و در یک شب ۲۰۰، ۳۰۰ نفر مبتلا شوند، بیمارستان کیش اصلا گنجایش رسیدگی به این تعداد را ندارد و برند کیش خراب میشود. زمانی که در سال ۱۳۸۰ به کیش آمدم، مسافران همراه خودشان نان خشک، آب معدنی، کنسرو و غیره به جزیره میآوردند چون میگفتند اگر در رستورانهای کیش غذا بخورید، به جای چند روز تفریح و لذت باید تمام مدت در بیمارستان بستری شوید و این اتفاق واقعا هم رخ میداد اما در حال حاضر شرایط اینگونه نیست. در کل سالهای اخیر، اگر آمارهای بیمارستان کیش را بررسی کنید، متوجه میشوید که حتی یکبار هم اپیدمی بیماریهای ناشی از آلودگی مواد غذایی نداشتیم.
در حوزه بیماریهای غیرواگیر، وضعیت سلامت مردم کیش چطور است؟
۴۵ هزار نفر سکنه ثبت شده در سامانه سیب داریم که حدود ۶ تا ۷ هزار نفر از آنها بومی هستند. وضعیت بیماریهای غیرواگیر در کیش مانند سایر نقاط کشور است. البته سبک زندگی در کیش و تغذیه ساکنان آن به دلیل شرایط خاص زندگی با سرزمین اصلی تفاوت زیادی دارد. در کیش مردم به دلیل مشغله زیاد در کل روز، بیشتر از غذاهای آماده استفاده میکنند که برای سلامت مناسب نیست؛ بنابراین در زمینه تغذیه مشکلاتی داریم. در زمینه اضطراب و مشکلات روحی و روانی و مشکلات ناشی از اقتصاد هم مشکلاتی داریم. اگرچه اینجا خبری از آلودگی هوا، استرس ناشی از ترافیک، آلودگی صوتی و غیره نیست.
شیوع افسردگی در کیش چطور است؟
طبیعتا زندگی جزیرهای به خاطر دور بودن از سرزمین اصلی و محصور بودن در آب، خودبهخود بار روانی را افزایش میدهد چون به صورت ناخودآگاه احساس محدودیت میکنید و ممکن است باعث ایجاد افسردگی شود. البته افسردگی تعریف دارد. منظور من بیشتر پیشافسردگی و کاهش مود است. اینجا افرادی که خانهدار باشند یا شاغل نباشند و وقتشان را در خانه بگذرانند، بیشتر در معرض خطر افسردگی هستند. افرادی که به کیش آمدهاند، عمدتا برای کار به اینجا آمدهاند و خانواده آنها پیش آنها نیست و مراوده با خانواده را که یک پشتوانه روانی و حمایتی است، ندارند و طبیعی است که مقداری کاهش مود و پیشزمینه ابتلا به افسردگی در بین سکنه غیربومی و مهاجرین در اینجا بیشتر باشد.
در سایر حوزهها مانند غربالگری وضعیت چطور است؟
در زمینه طبق پروتکلها و دستورالعملهایی که ابلاغ میشود، اقدام میکنیم. جدا از آن، همکاریهایی نیز با سازمان منطقه آزاد کیش و بیمارستان کیش در این زمینه داریم. مثلا در مورد ماموگرافی رایگان از خیلی وقت پیش برای زنان کیشوندی که در معرض خطر هستند، بیمارستان کیش به صورت رایگان این کار را انجام داده است و اخیرا این کار در سراسر کشور هم انجام شد.
مهمترین چالشهای حوزه بهداشت و درمان کیش از نظر شما چیست؟
چالشهایی در حوزه بهداشت و درمان کیش وجود دارند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. ما در کیش بیمارستان دولتی که با تعرفه دولتی کار کند، نداریم. ۷۰ هزار نفر بیمه شده در کیش داریم که حق بیمه پرداخت میکنند اما بازگشتی در حوزه درمان در کیش ندارند و در نتیجه میزان پرداخت از جیب بیماران در کیش بسیار بالاست. بیمارستان کیش وابسته به سازمان منطقه آزاد کیش است که با تعرفه خصوصی کار میکند.
آیا سیاست خاصی وجود دارد که در کیش، بیمارستان دولتی ایجاد نشود؟
چون من وزارت بهداشتی هستم، اگر حرفی در این زمینه بزنم شاید برای خودم دردسر شود!
چرا؟!
به نظر من سیاست دولت در حوزه درمان کیش نوعی سیاست از سر باز کردن بوده است. اینکه استدلال میشود چون بیمارستان منطقه آزاد در کیش در حال فعالیت است، دولت نباید بیمارستان دیگری در جزیره احداث کند و به جای آن در یک منطقه محروم بیمارستان احداث کند، استدلال درستی نیست.
اصولا آیا جزیره کیش جزو مناطق محروم به حساب میآید؟!
این دیدگاه اشتباه است. شاید زمانی به دلیل برگه سبز و قاچاق کالا و بار حجمی، وضع مردم کیش خوب بود، وضعیت بازار خوب بود، گردش پول بالا بود و وضعیت درآمدها خوب بود اما الان شرایط اینگونه نیست و با کوچکترین اتفاق سیاسی و اقتصادی در کشور، جزیره کیش بیشتر از همه جا متضرر میشود. وقتی مشکل اقتصادی ایجاد میشود، اولین بخشی که مردم از هزینههای آن کم میکنند، سفر و تفریحات است. در نتیجه مسافرت و مسافر کم میشود. همچنین از خریدهای آرایشی و بهداشتی و لوکس کم میکنند. اینها همه روی اقتصاد کیش تاثیر میگذارند. وقتی وضعیت اقتصادی خوب باشد، مردم حاضرند ۱۰ میلیون تومان پول بلیت هواپیما بدهند و به کیش بیایند. اقتصاد کیش مبتنی بر گردشگری است و هزینههای زندگی در آن مانند همه جزایر مشابه در دنیا بالاست. شاید برخی کشورها مانند ترکیه به صاحبان صنوف توریستپذیر خود یارانه میدهند اما اقتصاد ما اجازه چنین کاری را نمیدهد. در جزایر گردشگری و شهرهای و مناطق گردشگری دنیا، هزینهها بالاست اما این هزینه بالا به شرطی خوب است که بستری از بیمه برای افراد فراهم باشد تا اگر اتفاقی برای سلامتی افراد رخ دهد، نیاز نباشد کل زندگیشان را بفروشند و خرج بیمارستان کنند. این ایراد بزرگ در جزیره کیش وجود دارد که بیمارستان دولتی با تعرفه دولتی ندارد و بیمارستان کیش هم با تعرفه خصوصی درجه یک کار میکند و با توجه به فاصله معنیدار تعرفه دولتی با تعرفه خصوصی، میزان پرداخت از جیب بیماران در کیش بسیار بالاست و پوشش بیمه پایه در کیش معنی چندانی ندارد.
دولت باید به تکالیف خود در قبال درمان مردم کیش عمل کند. جزیره کیش حدود ۴۵ هزار نفر جمعیت دارد و براساس سطحبندی وزارت بهداشت، باید یک بیمارستان دولتی با پنج متخصص (داخلی، اطفال، زنان، جراح و بیهوشی) داشته باشد که در سطح عمومی خدمات بدهد. حال اگر سازمان منطقه آزاد کیش هم یک بیمارستان تخصصی و فوق تخصصی داشته باشد و براساس تعرفه خصوصی هزینه دریافت کند، اشکالی ندارد. سازمان تامین اجتماعی ماهانه و سالانه مبالغ زیادی را از بیمهشدگان کیش دریافت میکند که باید این مبالغ به جزیره بازگردند و در حوزه درمان جزیره هزینه شوند. سازمان تامین اجتماعی میتواند بیمارستان خود را در کیش احداث کند یا خرید خدمت کند و مابهالتفاوت هزینه خدمات درمان بیمهشدگان را بدهد.
نیاز کیش به بیمارستان چند تختخوابی است؟
جمعیت کیش حدود ۴۵ هزار نفر است اما سالانه بیش از دو میلیون نفر به جزیره میآیند، یعنی ماهانه ۲۰۰ هزار نفر، یعنی روزانه بیش از شش هزار نفر مازاد بر جمعیت ساکن داریم که باید به آنها خدمات بدهیم. سوانح، حوادث و غیره را هم داریم. نیاز کیش حداقل یک بیمارستان ۶۴ تختخوابی دولتی است.
آیا برنامه مشخصی برای احداث بیمارستان دولتی در کیش وجود دارد؟
با رایزنیهای سازمان منطقه آزاد کیش و وزارت بهداشت و جلساتی که برگزار شده، قرار است یک طرح ویژه برای کیش اجرا شود تا مشکل درمان به شکلی حل شود. به عنوان مثال صندوقی ویژه برای جمعیت و بیمهشدگان کیش ایجاد شود که بیمهها آن را بپذیرند و خدمات ارائه دهند. کیش تنها منطقه آزاد در کشور است که کل آن، منطقه آزاد و تحت سیطره و حاکمیت قانون مناطق آزاد است و بیمارستان دولتی در آن مستقر نیست و تمام خدمات را هم بیمارستان کیش ارائه میدهد. بیمارستان کیش نه تنها خدمات درمانی را ارائه میدهد بلکه خدمات اورژانس پیشبیمارستانی را هم ارائه میدهد که چنین کاری اصلا جزو تکالیف بیمارستان نیست یعنی بیمارستان کیش کار اورژانس ۱۱۵ را هم انجام میدهد که این هم یک نقص است. اورژانس ۱۱۵ کشور یک بار اضافی را بر بیمارستان کیش تحمیل کرده است. بعد بیمارستان کیش ضررده میشود چون باید ماهانه ۲، ۳ میلیارد تومان خرج نگهداری آمبولانس و پرسنل ۱۱۵ کند. بیمارستان کیش، سیستمی راه انداخته که مشکل مردم برطرف شود اما باعث ضرردهی آن شده که در نهایت به افزایش پرداخت از جیب مردم منجر خواهد شد. ترک فعل در این حوزه رخ داده است.
در زمانی، جمعیت جزیره به اندازه یک بخش ۱۶ تا ۱۸ هزار نفری بود و وزارت بهداشت هم تکلیفی برای احداث بیمارستان در آن نداشت و مقرون به صرفه هم نبود. الان جزیره هندورابی چنین وضعیتی دارد. برای جمعیت ۱۰۰ نفری اصلا درست و اقتصادی نیست که پزشک مقیم بگذاریم. اگر قایق بگذاریم، بیمار را بیاوریم، درمان کنیم و سپس برگردانیم، بهتر است اما خانه بهداشت باید ایجاد کنیم که ایجاد کردیم و فعال است؛ بنابراین در گذشته احداث بیمارستان در کیش در سطحبندی وزارت بهداشت نمیگنجید اما الان وضعیت متفاوت شده است. در گذشته، وضعیت به این شکل بود که اگر یک بیمار در کیش نیاز به تخصص خاصی داشت، سازمان منطقه آزاد پول پرواز بیمار را میداد و او را به تهران اعزام و در تهران عمل میکردند. در حال حاضر که کیش قرار است یک منطقه آزاد بینالمللی باشد، گردشگر خارجی جذب کند و گردشگری سلامت در اینجا رونق بگیرد، دیگر شرایط گذشته پذیرفتنی نیست.
وضعیت گردشگری سلامت در کیش چطور است؟
اگر در حد شعار منظورتان است که خیلی شعار داده شده اما در عمل کار چندانی انجام نشده است. فرض کنید یک فرد اماراتی چند پیشنهاد درمانی در ایران از شهرهای شیراز، مشهد، تهران و کیش داشته باشد. با توجه به شرایط و زیرساختهای کنونی، کیش آخرین گزینهای است که او انتخاب خواهد کرد. به عنوان مثال، گردشگر سلامت میتواند برای درمان به شیراز یا تهران برود که برندهای پزشکی کشور آنجا مستقر هستند یا به مشهد برود و در کنار درمان، زیارت خود را هم انجام دهد. باید در کیش جذابیت ایجاد کنیم و این جذابیت فقط در قالب گردشگری درمانی هم نیست. باید یک بسته کامل و جامع تعریف شود. مثلا گردشگر زن اماراتی بتواند علاوه بر درمان توسط برندهای معروف، با رعایت تمام پروتکلهای اسلامی در کیش تفریح کند، از دریا استفاده کند، هتل مخصوص بانوان دارد و غیره. ما هنوز در ضوابط وزارت بهداشت برای پزشکان پروازی مشکل داریم. پزشک در شهری که مجوز مطب دارد، میتواند عمل کند، مگر در بیمارستانهای دولتی که میتوانند بیایند و عمل کنند و برگردند، وگرنه در بخش خصوصی امکانپذیر نیست.
باید در کیش برای گردشگری سلامت، مزیت نسبت به سایر شهرها ایجاد شود. مزیت هم فقط مباحث اقتصادی و قیمت کمتر نیست. اتفاقا مباحث اقتصادی در حوزه سلامت، درمان و زیبایی در اولویت آخر هستند. در کیش اگر پزشکان پروازی هم باشند، مشخص نیست که چه زمانی میآیند و چه زمانی میروند و آیا حضور دارند یا ندارند و تکلیف فالواپ بعد از عمل چه میشود. همه این موارد باعث میشوند که گردشگری سلامت در کیش رونق نگیرد. تا وقتی بخش خصوصی در زمینه زیرساختها ورود نکند، شعار گردشگری سلامت در بخش دولتی، یک شواف مسخره است. سرمایهگذاران زیادی برای کار در حوزه گردشگری سلامت در کیش وارد مذاکره میشوند اما متاسفانه بخشی از سرمایهگذاران صرفا دنبال منافع اقتصادی هستند. البته باید هم باشند اما برندسازی نیاز به سرمایهگذاری، زمان و صبر دارد. سرمایهگذار باید قوی باشد و در عین حال باید به این بلوغ برسد که مثلا یک هتل بیمارستان در کیش در یک حوزه ایجاد کند و سراغ برخی از رشتهها هم نرود. نباید سراغ برخی رشتهها مانند جراحیهای ماژور، قلب و عروق و مغز و اعصاب و به طور کلی جراحیهای پرریسک رفت. باید سراغ کارهای توریستپذیر و کمریسک مانند جراحیها و درمانهای زیبایی مانند کاشت مو، کاشت ابرو، جراحی پلاستیک صورت، اَبدومینوپلاستی و غیره برویم که لوکس هستند و قشر مرفه حاضرند بابت آنها پول بدهند و خطر کمتری هم دارند. باید سراغ تلفیقی از گردشگری سلامت درمانی و تندرستی (Wellness) برویم. ما بهترین جذابیتها را برای گردشگری تندرستی داریم اما هر وقت درباره گردشگری سلامت صحبت میشود، دنبال آوردن فلان پروفسور در حوزههای جراحی خاص میرویم.
همچنین گردشگر سلامت که میآید، باید بتواند از جذابیتهای جنبی هم استفاده کند. مثلا بتواند در بازارها خرید کند. بخشی از گردشگری سلامت، درمان و پزشکی است، در کنار آن اقتصاد منطقه هم باید رشد کند. باید هدفگذاری کنیم که دنبال چه گردشگرانی هستیم. سپس دنبال افراد معتبر بگردیم و شرکت تشکیل دهیم و کلینیکهای ویژه ایجاد کنیم. قوانین نظام پزشکی و وزارت بهداشت هم تنظیم و تسهیل شوند تا فعالیت در حوزه گردشگری سلامت رونق بگیرد. سپس برندسازی و تبلیغات شود.
در سال ۱۳۸۵ در حوزه گردشگری سلامت طرحی ارائه کردم که براساس آن بخشی از ساحل جزیره کیش تبدیل به دهکده تندرستی شود، مانند موارد مشابه در آلمان و هند. در این مراکز اصلا کار درمانی نمیشود بلکه در آنها مدیریت استرس انجام میشود و امکاناتی مانند اسپا، موسیقی درمانی، ماساژ درمانی، سنگ درمانی، نمک درمانی، طب سوزنی، رایحهدرمانی و غیره دارند. چرا ما چنین مرکزی در کیش ایجاد نکنیم؟ آیا ما کم، افراد تحصیلکرده طب مکمل در کشور داریم که اجازه کار به آنها داده نمیشود؟! چرا؟ چون مثلا درس طب سوزنی را در دانشگاه پکن خوانده است. درحالیکه دانشگاه پکن، شریک سازمان جهانی بهداشت و فدراسیون انجمن بینالمللی طب سوزنی است. چنین فردی را در همه جای دنیا جذب میکنند اما در ایران به او میگویند که اجازه کار ندارد! در زمینه طب ماساژ هم چنین وضعیتی وجود دارد و افرادی که در خارج از کشور به صورت تجربی یاد گرفتهاند یا دوره دیدهاند، اجازه کار ندارند. وزارت بهداشت باید دید خود را نسبت به این مسائل باز کند. دید محدود در این حوزه باعث از دست رفتن بازارها میشود و اجازه رشد به این گونه مراکز داده نمیشود. در عین حال باید نظارت هم باشد و از افرادی که میخواهند در این حوزهها فعالیت کنند، آزمون گرفته شود. در رشتههای طب مکمل در حوزه گردشگری تندرستی، پتانسیل خوبی برای رشد داریم. باید اجازه داد این حوزه در کشور از جایی شروع کند. این خدمات، خدمات لوکسی هستند که خیلی هم نیاز به هزینهکردهای زیاد ندارند، بیشتر ساختار آنها لوکس است و اوپراتورهای خوب دارند و پزشکانی هم هستند که بر امور نظارت فنی میکنند. در حال حاضر در هر آرایشگاهی در کشور، ژل و بوتاکس تزریق میشود. میتوان به پزشکان کمک کرد تا در این حوزه ورود کرده و برای گردشگران خارجی کلینیک زیبایی احداث کنند. در حال حاضر افراد زیادی از کشورهای دیگر برای انجام اعمال زیبایی به ایران میآیند چون خدمات این اعمال در ایران مقرون به صرفه و باکیفیت است؛ بنابراین میتوان در حوزه کارهای لوکس درمانی، زیبایی و گردشگری تندرستی قدم برداشت و جواب گرفت.
مرکز بهداشت کیش چه زیرمجموعههایی دارد؟
دو مرکز خدمات جامع سلامت داریم، یکی بوعلی و دیگری فارابی در ویلاهای فردوس. دو پایگاه بهداشت هم داریم، یکی خانه بهداشت هندورابی است و دیگری مهستان. مرکز بهداشت کیش در مجموع ۱۰۸ نفر پرسنل دارد.
چرا ۲۰ آبان ماه به عنوان روز کیش انتخاب شده است و آیا برنامه خاصی برای این روز دارید؟
برای روز کیش، برنامههایی مانند ویزیت رایگان، مراقبت از سالمندان در منزل و برنامههایی از این دست داریم. در زمان مدیرعاملی آقای انصاری لاری در سازمان منطقه آزاد کیش، ۲۰ آبان ماه به عنوان روز کیش در مناسبتهای تقویمی گنجانده شد. این روز برای پاسداشت نام کیش به عنوان یکی از مهمترین جزایر خلیج فارس و جایی که هدفگذاری شده است که پیشانی نظام در بروز منطقهای باشد. در کیش باید اوج فرهنگ و شور و نشاط ایرانی و اسلامی، اوج فناوری و اوج مهماننوازی نشان داده شود. این موارد شاخصهایی هستند که سعی میشود در روز کیش به آنها پرداخت شود.
از خانه بهداشت هندورابی چه خبر؟
خانه بهداشت هندورابی از ابتدای امسال فعال شد. هندورابی ۱۰۴ نفر سکنه دارد. یک نیروی بومی هندروابی را به عنوان بهورز آموزش دادیم که هماکنون در آنجا فعالیت میکند. این فرد بومی آنجاست و با آداب و رسوم اهالی هندورابی آشناست. این بهروز چند سال آموزش دیده، کاورزی خود را در کیش گذرانده و چند ماه است که در هندورابی مستقر شده. خانه بهداشت را سازمان منطقه آزاد کیش در اختیار گذاشته و حقوق بهورز را هم سازمان میدهد. ما هم کارهای فنی را پیگیری میکنیم و به صورت اقماری نیرو برای پایش بهروز میفرستیم و خدماتی هم مانند اقدامات کنترلی برای حشره آئدس، بهداشت و نمونهبرداری آب، وضعیت جمعآوری زباله و مسائل بهداشت محیطی را انجام میدهیم. به صورت دورهای هم برای ویزیت بیمار، پزشک اعزام میکنیم.
سخن پایانی
در مناطق آزاد کشور، پزشکی نداریم که برای مدت طولانی در زمینه مدیریت اجرایی حوزه بهداشت کار کرده باشد. من در واقع پدربزرگ تمام مدیران بهداشتی مناطق آزاد کشور هستم که حدود ۳۰ سال است با قوانین منطقه آزاد که سخت هم هستند، کار کردهام. رسیدگی به دوگانگیها در این حوزه و همسو کردن آنها با یکدیگر هنر میخواهد. البته من نمیگویم هنرمند هستم اما بالاخره از پس آن برآمدهام. کسی الان وجود ندارد که ۲۵ تا ۳۰ سال با این قوانین، کار و مدیریت کرده باشند. ۱۷ سال است که در کیش هستم و ۵ سال هم قائم مقام شبکه بهداشت و درمان قشم بودم.