چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۴ , 5 Nov 2025
در یک ماه، تنها در یک دانشگاه، چهار پزشک خودکشی کردند؛ در سکوتی که دارد به عادت بدل می‌شود.
رشته‌ای که روزی رؤیا بود؛ رزیدنتی، تحقیر تمام‌عیار
به گزارش فانا، در ماه‌های اخیر، خبرهایی که پیش‌تر تکان‌دهنده تلقی می‌شدند، حالا به رویدادهای روزمره بدل شده‌اند: خودکشی پزشکان جوان. در یکی از دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور، فقط در طول یک ماه چهار پزشک جان خود را از دست دادند.

اما واقعیت تلخ‌تر این است که بسیاری از خودکشی‌ها حتی رسانه‌ای نمی‌شوند؛ خانواده‌ها سکوت می‌کنند، همکاران بی‌صدا عزادار می‌شوند، و پرونده‌ها در نهایت در میان «ابهام» بسته می‌شوند.

وقتی امید می‌میرد، پزشک هم می‌میرد

 دکتر مسعود امانی؛ رئیس هیئت مدیره این انجمن می گوید: ما با نسلی از پزشکان روبه‌رو هستیم که امیدشان به آینده از بین رفته است. جوانی که ده سال از عمرش را صرف تحصیل پزشکی کرده، حالا در دهه سوم و چهارم زندگی نه درآمدی دارد، نه امنیت شغلی، نه آینده‌ای روشن.

وقتی نمی‌دانی فردا کجایی، چطور می‌خواهی به بیمار امید بدهی؟ این فقدان امید، خطرناک‌تر از هر بیماری روانی است.

رزیدنتی، تحقیر تمام‌عیار

دکتر سوسن منصوری، عضو هیئت مدیره انجمن پزشکان عمومی فارس نیز با بیان اینکه رزیدنتی گاهی دیگر آموزش نیست، یک شکنجه تمام عیار است می افزاید: پزشکان جوان در بیمارستان‌ها زیر فشار کاری خرد می‌شوند، بدون استراحت، بدون احترام، و با حداقل امکانات و البته پرداختی برای بقا و نه زندگی!

غذاهایی که بعد از یک شیفت به رزیدنت داده می‌شود، گاهی در حد تحقیر یک انسان است. ما عکس‌هایش را می‌بینیم و قلبمان می‌سوزد. این فقط خستگی نیست، تخریب روح انسان است.

از قهرمان تا متهم

دکتر فاطمه کاویانی، عضو هیئت مدیره این انجمن نیز می گوید: در دوران کرونا، پزشکان قهرمان بودند؛ حالا همان‌ها متهم‌اند. هیچ گروهی در کشور به اندازه‌ پزشکان تحت فشارهای توهین‌آمیز و حملات سازمان‌یافته قرار نگرفته است.

رزیدنتی که روزی با انگیزه وارد دانشگاه شد، حالا احساس می‌کند تمام جامعه علیه اوست. نتیجه‌اش چیزی جز افسردگی، بی‌اعتمادی و ناامیدی نیست.

بحران روانی پزشکان را جدی نمی‌گیرند

دکتر نجمه نامدار، دبیر هیئت مدیره انجمن پزشکان عمومی فارس نیز بیان می کند: در هیچ نظام سلامت پیشرفته‌ای سلامت روان پزشکان نادیده گرفته نمی‌شود، اما در ایران، هیچ ساختار حمایتی واقعی وجود ندارد.

به گفته وی وقتی پزشک خسته، بدهکار و ناامید است، سیستم باید واکنش نشان دهد. اما نه تنها حمایتی نمی‌بیند، بلکه تحقیر می‌شود. این بی‌توجهی، خودش نوعی خشونت سازمان‌یافته است.

پزشکان نیازمند مهارت‌های حل مسئله‌اند؛ مهارتی که در زندگی شخصی و حتی بهبود کیفیت زندگی بیماران، نقشی بنیادین دارد.

در حالیکه جای این آموزش حیاتی در برنامه‌های آموزشی دانشجویان پزشکی خالی است؛ خلائی که بازنگری جدی در نظام آموزش پزشکی را می‌طلبد.

پیام‌هایی خصوصی‌ که فریاد است

دکتر سروش محمدی، عضو هیئت مدیره و مسئول کمیته رفاهی انجمن پزشکان عمومی فارس از پیام‌های زیادی می گوید که از رزیدنت‌ها و پزشکان جوان در فضای مجازی دریافت می‌کند؛ پیام‌هایی پر از ناامیدی.

وی می افزاید: بعضی‌ها فقط می‌خواهند با کسی درد دل کنند، بعضی‌ها به صراحت می‌گویند دیگر تاب ندارند.

وقتی فریاد کمک در دایرکت‌ها شنیده می‌شود، یعنی فاجعه از اتاق‌ها گذشته و به سطح جامعه رسیده است.

ما در آستانه‌ فروپاشی روانی بدنه‌ پزشکی کشور هستیم.

وقتی معیشت فرو می‌پاشد، هویت هم فرو می‌پاشد

دکتر قاسم محمدی، دبیر کمیته آموزش انجمن پزشکان عمومی فارس هم می گوید: درآمد پزشک عمومی دیگر حتی پاسخ‌گوی هزینه‌های زندگی عادی نیست. این سقوط اقتصادی، مستقیم به فروپاشی عزت‌نفس و احساس هویت منجر می‌شود.

پزشک جوانی که شب تا صبح کار می‌کند و آخر ماه نمی‌تواند اجاره‌خانه‌اش را بدهد، چطور می‌تواند به آینده‌اش ایمان داشته باشد؟

مشکل فقط معیشت نیست؛ مسئله نابودی احساس ارزش در حرفه‌ پزشکی است

نسلی که دیگر زنده نیست

دکتر فاطمه مظفری، پزشک جوان طرحی و فعال صنفی هم معتقد است: امروز پزشک جوان در قفسی از قوانین و بی‌رحمی گرفتار است؛ نه می‌تواند بماند، نه می‌تواند برود. اگر بخواهد انصراف دهد، باید ضامن بگذارد و غرامت‌های کمرشکن بدهد؛ اگر بخواهد مهاجرت کند، دانشنامه‌اش را گرو می‌گیرند. همه‌ درهای امید را بسته‌اند، تا جایی که جوانِ خسته نه راهِ فرار دارد و نه حقِ شروع دوباره.

و دردناک‌تر از خود این فاجعه، غروری‌ست که مسئولان از آن احساس می‌کنند؛ با لبخند می‌گویند مانع خروج پزشکان شدیم، بی‌آن‌که بفهمند چه کرده‌اند . آن ها نسلی را نگه داشته‌اند که دیگر زنده نیست، فقط از مرگ، شرم دارد.

این گفت‌وگو شاید برای بسیاری شوک‌آور باشد، اما واقعیت این است که پزشکان ایران در سکوت در حال سوختن‌اند.

جامعه‌ای که پزشکش را خسته، ناامید و تحقیر کند، دیر یا زود با بحرانی عمیق‌تر از کمبود نیرو مواجه می‌شود: بحرانی به نام بی‌اعتمادی و فروپاشی معنای طبابت.
منبع : قدس آنلاین
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی


شرکت های برگزیده